سفارش تبلیغ
صبا ویژن

www.SamghAbad.parsiblog.com

نظر

 

آشنایی با روستای بسیار خوش آب و هوای  " صمغ آباد "

 

 صمغ‌آباد روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آبیک  در استان قزوین ایران است.

این روستادر مسیر جاده طالقان قرار دارد فاصله آن تا تهران 110کیلومتر ارتفاع از سطح دریا حدود 1800 متر آب هوای متعدل کوهستانی و در جنوب رشته کوه‌های البرز قرار گرفته است.

فاصله روستا تا زیاران 8کیلومتر و تا طالقان 25کیلومتر می‌باشد. وسعت کل روستا بیش از 2600 هکتار می‌باشد که عمده اراضی تحت پوشش منابع طبیعی قرار گرفته حدود 600هکتار بافت مسکونی می‌باشد. وحدود 700 هکتار اراضی و باغات بقیه جزء منابع طبیعی می‌باشد

در گذشته اولین روستای ماشین رو در طالقان بوده و مسافران روستاهای دیگر با پای پیاده یا احشام ادامه راه خود را طی می‌نمودند. میرزا جمال از زمان قاجار" خان " این روستا بود که دو پسر بنام علی اصغر و علی اکبر گُردنیا داشت.

اقوام بومی این روستا: قورچیان، خلیلیان ، گُردنیا، شعبانی صمغ آبادی، مسعودی راد,نجفی، باقری صمغ آبادی، صفی صمغ آبادی، صمغ آبادی،آقاخانی، شعبانی برزگر، باقری، خان احمدی، شاهگلدی و خدایاری و … می‌باشند.

زبان مردم این روستا تاتی می‌باشد

از مناطق دیدنی این روستا می‌توان از قدمگاه نام برد که در سال 1377برای رفاه حال زائران مورد بازسازی قرار گرفت روبه روی این زیارتگاه یک چشمه آب روان است. چشمه آب کهریزگل و مسیر آن از زیباترین مناطق دیدنی این روستا است.

 

منبع : ویکی پدیا

 

صمغ آباد

 


?

 

بیوگرافی بهزاد قورچیان?

بیوگرافی بهزاد قورچیان ( تاراک):

زندگینامه :

بهزاد قورچیان ملقب به " بهزاد تاراک " متولد دی 1369 خواننده ، ترانه سرا ، آهنگساز ، مجری و مدیر تولید آلبوم های موسیقی ساکن کرج است.

او از سن 13 سالگی با نوازندگی گیتار فعالیت هنری خود را آغاز نمود . در ابتدای دوران نوجوانی با نوشتن داستان های کوتاه و سپس به نوشتن ترانه علاقه مند شد و زیر نظر پدر خود ترانه سرایی را آموخت . خوانندگی و اهنگسازی را در سال 1385 و در سبک رپ با انتشار اولین آلبوم فعالیت خود را به صورت رسمی آغاز کرد ( با نام مستعار فعالیت می نمود ) در آن سالها ابتدا به عنوان " جوانترین وبلاگ نویس موفق "در زمینه موسیقی مطرح شد و هم زمان با موسیقی در زمینه تئاتر نیز فعالیت می کرد . او تا سن 18 سالگی در کرج زندگی کرد و پس از آن برای ادامه تحصیل به شهر لاهیجان رفت.

بهزاد قورچیان ( تاراک ) و دوست صمیمی او سیاوش جوانبخش اولین استودیو خود را در لاهیجان تاسیس کردند . اکنون در استودیو XYZ واقع در کرج فعالیت می کند و در حال حاضر لیبل XYZ در بین طرفدارهای رپ شناخته شده است.

آثار موسیقی :

در سال 97 پس از تاسیس لیبل XYZ شروع به انتشار موزیک های خود کرد. آهنگ های منتشر شده از وی ” پاییز بی تو ” ، ” روز تولد ” ، ” 12 شب ” ، ” نفس عمیق ” ، ” کارما ” ، ” تیر آخر ” ، ” به خاطره تو” و ” شبیه خودم نیستم ” نام دارند.

در پایان سال 1397 آهنگ ” روز تولد ” و در سال 1398 آهنگ ” 12 شب ” از نظر کابران سایت تک موزیک به عنوان محبوب‌ترین آهنگ سال شناخته شدند.

بهزاد قورچیان ( تاراک ) سال 1402 در آلبوم " سی 30 " که توسط سیاوش جوانبخش منتشر گردید در آهنگی به نام " الماس سیاه " حضور داشت .

 

سال انتشار

تنظیم

ترانه

خواننده

نام اهنگ

1397

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و شادی

پاییز بی تو

1397

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و شادی

روز تولد

1398

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و سیاوش جوانبخش و شادی

12 شب

1398

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و سیاوش جوانبخش

به خاطره تو

1399

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و سیاوش جوانبخش

تیر آخر

1400

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و شادی

کارما

1397

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک

نفس عمیق

1400

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و سیاوش جوانبخش

شبیه خودم نیستم

1402

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و سیاوش جوانبخش

الماس سیاه

 

 

?

بهزاد قورچیان مجری :

بهزاد قورچیان (تاراک ) به عنوان مجری در سه برنامه به نام های " رد پا " ، " واکمن " و " هابا " حضور داشته است .

سال 1398 برنامه واکمن به تهیه کننده و مجری گری بهزاد قورچیان با جواد شریفپور ترانه سرای آثار شادمهرعقیلی مصاحبه انجام داد که مورد توجه اهالی موسیقی قرار گرفت .

?

ترانه های اجرا شده بهزاد قورچیان :


ترانه های " کافه " و " اشفته " نوشته بهزاد قورچیان در سال 1397 به عنوان محبوب ترین ترانه ها در سایت آکادمی ترانه انتخاب شدند و همچنین ترانه " بی قرار " او نیز به عنوان پر بیننده ترین ترانه سایت آکادمی ترانه انتخاب شد .

سال انتشار

تنظیم

آهنگساز

ترانه سرا

خواننده

نام ترانه

1397

سیاوش جوانبخش

..

بهزاد قورچیان

محمد شروعی

هنوز یادمه

1397

سیاوش جوانبخش

..

بهزاد قورچیان

سهراب آریا

بی قرار

1399

سیاوش جوانبخش

 

بهزاد قورچیان

شهریار جباری

موندم بسازم

1399

سیاوش جوانبخش

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

مهرشاد محرابی

عاشقم بود

1400

سیاوش جوانبخش

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بهزاد تاراک و سیاوش جوانبخش

شبیه خودم نیستم

1401

سیاوش جوانبخش

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

سیاوش جوانبخش

راز

1401

سیاوش جوانبخش

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

سیاوش جوانبخش

بهار نزدیکه

1402

سیاوش جوانبخش

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

سیاوش جوانبخش و آرمین رابر

بهتر شد ؟

1402

سیاوش جوانبخش

سیاوش جوانبخش

بهزاد قورچیان

بابک شیرمحمدی

هوای برفی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 منبع : www.vakman.blogfa.com

?

 

 

بیوگرافی بهزاد قورچیان


نظر

گفتگو  با علی قورچیان - قهرمان ایران و جهان در سوارکاری

وقتی اولین بار عکسش را توی برخی رسانه ها دیده بودم با خود می گفتم: آدمی است بدخلق، ناآرام و کم حوصله که هیبتش را بهانه ی تحمیل افکارش خواهد کرد با صدایی قرص و محکم و بی احساس که همکلامی با وی سخت و طاقت فرسا خواهد بود.

بعد که قرار شد برای مصاحبه بعنوان قهرمان طلایی مسابقات کره جنوبی با او هم کلام شوم دوباره به عکس ها و بیوگرافی اش نگاهی انداختم تا انگیزه ای برای مصاحبه با او داشته باشم. وقتی به ماهیت این ورزش فکر می کردم یاد رستم شاهنامه و افراسیاب و... افتادم، اما مصاحبه که شروع شد تازه فهمیدم حکایت این ورزش و برخوردهای جامعه ی اسبی با این مقوله و قیاس های درست یا مع الفارق کجا و تمثیل های آدم های خارج از گود کجاست.

هرچقدر حرف ها و قصه ها طولانی و عمیق تر می شد و عکس های سوار براسب و کمان گیری ها و رقص ها و تیر پراکنی هایش را می دیدم، ناخواسته تصویر سماع و رقص مولانا در نظرم پررنگ تر می شد.

حالا ظهر جمعه ای که بوی پاییزی اش به شمام می رسد فرا رسیده، مصاحبه ی ما تمام شده و من مانده ام و ظرف هفت رنگی از شعر و ترانه با طره ای از" گل صد برگ "جلال ذوالفنون، یاد و خاطره ی استادرضوی سروستانی، قصه های علی قورچیان و طبع نازکش، شوریدگی هایش، نقاشی های همسرش بانو رسولی با مانیفست ِ ویژه اش، و صداهایی موهوم از هزار سال پیش که صدای سم اسبان را درخود مستتر دارد ونغمه ی خوش الحانی که مدام زمزمه می کند:

رقصی چنان میانه ی میدانم آرزوست
مهدیار پیرزاده

 

می گوید اصالت طالقانی دارد و زاده ی تهرانپارس تهران است و از 11 سالگی با اسب مانوس بوده و با پرش شروع کرده...

همین جا می پرسم: چرا برخی از سوارکاران به شیوه ی نشستن شما روی اسب ایراد می گیرند؟

- من با پرش شروع کردم و پیش اساتیدی شاگردی کردم که آرزوی هر سوارکاری است، 22 سال خودم اسب داشتم و17 سال روی اسب کرد کار کردم، حتی در کنار آن اسب عرب هم داشتم و از همه ی آنچه که دوستان به آن حساس اند عبور کرده ام؛ من حتی اسب کُرد را هم رها کردم به خاطر مصائب و مشکلات و قدر نشناسی هایی که بود و به این ورزش پیوستم.

این خاصیت و ماهیت این ورزش است که اینطور بنشینم و آن طور اسبم را هدایت کنم، گاهی برایم عجیب است که دوستان فقط این چیز ها را می بینند.  دست جلو، فرمان و ... گاهی در این ورزش بی معنا می شوند، می خواهم بگویم دست در این ورزش نقش آنچنانی ندارد و این پاست که اسب را هدایت می کند، بنابراین هماهنگی اسب و کماندار درموفقیت این ورزش خیلی اهمیت دارد.

بیشتر اعضای تیم ملی از تیراندازانی هستند که گرایش پیدا کرده اند و من خیلی دوست دارم که سوارکارها وارد این مقوله شوند، چون با اسب و زبان و اخلاق آن مانوس هستند و راحت تر جذب این حرفه ی ورزشی می شوند، بنابراین روی سخن من با دوستان سوارکار است: خواهش می کنم قبل از اینکه نقد کنید و به قاضی بروید، اول وارد این گود بشویدو این ورزش را امتحان کنید.



از ورزش کمانگیری روی اسب بگو و این که چطور وارد این حیطه شدی؟

فدراسیون جهانی کمانگیری روی اسب، جزو فدارسیون جهانی رزمی است و خیلی از جاها از کلمه ی "رزمی" بعنوان هنر یاد می شود و هنر رزمی هم که بن مایه ی جنگ و نبرد و کارزار بوده. تیراندازی روی اسب هم قاعده و مبنایی جز جنگ نداشته، حالا تصور کنید با چه ورزشی طرف هستید، شما هستید و یک دنیا ریسک، حق انتخاب اسب هم که ندارید و کلا با یک فضا و چیدمان استراتژیک مواجه هستید.

در 170 یا 180 متر مسافت مسابقه، صدم ثانیه هاست که مدال طلا را برایت به ارمغان می آورد و یا تو را از کورس رقابت بیرون می اندازد. گاهی ممکن است اسبی سنگین با ورزشکار سنگین وزن تر از خودش هم از یک اسب و سوار سبک تر موفق تر باشند، بنابراین هنر سوارکاری و چابک سواری در این ورزش حرف اول را می زند، پس من باید زمین نخورم، سریع بتازم، تیر پرتاب کنم و اگر هم تیر من افتاد از اسب خم شوم آن را بردارم و زمان را ازدست ندهم....

من نمیدانستم این ورزش فدراسیون جهانی هم دارد، من تفریحی تیراندازی میکردم و گاهی در باشگاه "پرشاسب" برای تفنن، تیری هم از روی اسب رها می کردم.

سال 1386 یا1387 بود که برای دیدن مسابقه ای به باشگاه آزمون رفتم و این اتفاق باعث خیر بود، چراکه در آنجا با آقای رنجبر، دبیر انجمن کمانگیری روی اسب آشنا شدم و با توصیف ایشان از این ورزش، خیلی زود جواب مثبت دادم و زیر نظر دوست و استادم آقای مهدی صفایی (رییس انجمن) به تمرین پرداختم.

الان 3 سال است که عضو تیم ملی هستم که هر سه سال را در تیمی و انفرادی با دست پر به ایران برگشتیم.

سبک های انفرادی این ورزش شامل: " کاباک"، "تک شوت"، "دوشوت" و "مولتی شوت" یا "پنج شوت" هستند که خود همین "مولتی شوت" سبک ها ی مختلفی دارد و بر اساس متراژ و هدف تعریف می شود و سبک های تیمی نیز شامل: "موگو"، "دوشوت تیمی" و " ماسایی” هستند.

پی و بن ِ این مسابقات را آقای "کاسایی" مجارستانی ریخته و این ورزش پیشینه ای دارد، حدود 8 الی 10 هزار سال. در نقش دیواره های غار" دوشه "لرستان، یک شکارچی را می بینیم که از روی اسب به پشت برگشته و دارد تیر می اندازد و این یکی از رشته های سخت ورزش کمانگیری روی اسب است و معروف است به شلیک پارسی! و جالب است بدانید مجارستانی ها که مدعی این رشته هستند، خود را از اقوام پارس می دانند و همین آقای کاسایی روز اول آشنایی من پرسید: ایرانی هستی یا پارسی؟!

 

از سطح مسابقات و مقام هایی که به دست آوردی بگو ؟

سال اول در "موگو" طلا گرفتم، 2011 هم 1 طلا، 2 نقره و 3 برنز گرفتم و در سال2012 که حدود یک ماه پیش انجام شد، 5 مدال طلا و 1 نقره گرفتم .

سطح مسابقات به حدی بالاست که برخی از کشورها که یک یا دو روز قبل از مسابقه به محل کمپ تمرین یکدیگر می روند، با دیدن تمرینات بعضی از تیم ها، کلا از مسابقه انصراف می دهند و ترجیح می دهند بعنوان کلاس ِ مستر از آن استفاده کنند، کره جنوبی یکی از کشورهایی است که حتی از سیر صعودی هم گذشته و به جهش رسیده، در این کشور هیچ بازیکنی تصور فیکس بودن را هم ندارد و هر لحظه رقیبی برایش وجود دارد.

سال گذشته آقای مهدی صفایی تکنیکی ترین سوارکار شناخته شد و امسال، من این رتبه را کسب کردم.

 

جایگاه انجمن شما در میان فدراسیون ها ی ورزش کشور کجاست؟ چه کارهایی انجام دادید و به کجا رسیدید؟

بگذارید اول از اعتبار خودمان در جهان بگویم، درست است که عمر این ورزش در سطح مسابقات جهانی خیلی طولانی نیست ولی تا همین الان هم عزت و احترام و شکوه قابل توجهی داریم. پرچم و نام کشور ایران، همیشه در سایت ها، مجله و مکان مسابقات وجود دارد، حتی در زمان غیبت ما نیز این کرسی محفوظ است و نمادی از کشور ایران بعنوان یکی از سکان داران این ورزش خودنمایی می کند و پرجم ایران خیلی از جاها بالاتر از پرچم امریکا است و مقدم تر و ارجح تر.

در ایران اما این قصه خیلی متفاوت است، ما قهرمان مسابقات جهانی شدیم ولی فدراسیونِ مستقلی نداریم! روزی که می خواستیم فدراسیون شویم و مستقل، به ما می گفتند این ورزشِ شما حرکاتی چاپلوسانه و مختص دربار شاهان و برای تملق نزد آنان بوده و مایه ی ننگ ِ ماست، در حالیکه پیامبر گرامی( ص) شرط بندی روی 2 ورزش را حلال می دانستند که یکی از آنها تیراندازی بود و دیگری سوارکاری، یعنی همین ورزش ِ ما و جالب تر این که بعداز قهرمانی ما که با هزینه های خودمان صورت گرفت، همه سنگ مان را به سینه زدند و در رسانه ها می گفتند: تیم ملی کمانگیری روی اسب! در حالیکه در مسابقات رسمی در کره جنوبی، یک نفر از طرف یکی از هیئت های مثلا مربوطه نامه ای زده بودند بر این مبنی که افرادی که برای مسابقه اعزام شده اند، عضو تیم ملی نیستند و تحت پیگرد قانونی قرار دارند! ... ما از شرم و ناراحتی نمی دانستیم آنجا باید چه بکنیم...

این داستان ها هنوز هم ادامه دارد و امیدواریم روزی برسد که مسابقات جهانی در ایران برگزار شود و شما به بار مالی و درآمد زایی این ورزش توجه کنید وبه استقبال کشورهای مطرح ِ دنیا در این رشته!.

مثلا وزیر ورزش کره جنوبی رسما نامه ای زده بود به آقای مهدی صفایی و بخاطر مدیریت و گسترش این ورزش در ایران تقدیر و تشکر کرده بود !

ما هم امیدواریم در یک فضای رقابتی سالم قرار بگیریم و به روند رو به رشد این ورزش ادامه دهیم.

دغدغه ها و مشکلات و خطرات ورزش شما چیست ؟

اسپانسرینگ و هزینه های بالای این ورزش و عدم استقلال، از درگیری های فکری ماست.

خودِ من فقط سالی 2 تا سه کمان می شکنم که قیمت حداقلی برای هر کمان 800 هزار تومان است،

سالی 30 الی 40 تیر می شکنیم که قیمت واحدآن 40 هزار تومان است، خدارا شکر که "پد" و "زین" جزو نگرانی ما نیست و باید به هر اسب و زینی عادت کنیم ولی همین هزینه هارا ضربدر تعداد نفرات و اردوها بکنید و عمق ماجرا را دریابید.

بعد از این ماجراها باید درباره ی لاین ویژه ی این ورزش هم صحبت کرد، در حال حاضر که مدیر سوارکاری باشگاه شبدیز هستم، یک لاین تمرین ویژه بیرون از فضای دایم باشگاه داریم که با بچه های تیم ملی در آنجا تمرین می کنیم و در ضمن باشگاه سمند نیز لاینِ در دست تعمیری برای این کار دارد، در ادامه پوشش رسانه ای را هم به کمبود های ما اضافه کنید، مثلا وقتی کسی این رشته را ندیده باشد، بازی نکرده باشد و یا حتی من و دیگر دوستانمان را نبیند و نشناسد، چگونه می توانیم به رشد این فضا امیدوار باشیم.

در باره خطرات این ورزش هم باید بگویم علیرغم ظاهر خشن، این ورزش آسیب های زیادی ندارد مگر در حد همان ریسک های سوارکاری، این ورزش اسبِ خاص و تربیت شده می خواهد و خطر جدی تهدیدت نمی کند، همین الان پسر 6 ساله ی من این ورزش را شروع کرده و خودش سوار و پیاده می شود و تمرین ها را هم تحت لوای خودم آغاز کرده، بی آنکه نگرانی خاصی داشته باشم.



از او درباره ی هنر و موسیقی و حجم ها و نقاشی های همسرش می پرسم و با وجوه دیگر او آشنا می شوم.

از سال دوم دبستان بواسطه کانون پرورشی وارد دنیای هنر شدم، خوشنویسی را تا دوره ی عالی با استادان " فریور" و جناب " اخوین " ونیز " متین فر" ادامه دادم.

درباره نوازندگی ،سال 68 خیلی اتفاقی دیدم یکی از دوستانم تار و سه تار می نواخت و من هم علاقه مند شدم و سه تار را شروع کردم ، اول پیش دوستم و سپس با معرفی یکی از دوستان ِ دوستم که شاگرد مرحوم استاد ذوالفنون بود به افتخار هنرآموزی ایشان نایل شدم و خودم را شاگرد مکتب وی می دانم. از 1372 نیز در کلاس استاد ذوالفنون به تدریس بسیاری از شاگردان پرداختم و با استاد نیز دونوازی هایی داشتیم.در عود نوازی هم شاگرد استاد نریمان بوده ام.

حدود 10 سال سه تار و عود نوازی گروه سراج را برعهده داشتم و دربرخی از آلبوم های حسام الدین سراج از جمله " آیینه رو" ساز نواخته ام.اجرا های تصویری نیز با مرحوم استاد رضوی سروستانی داشته ام.

1372 در دانشگاه، عمران قبول شدم و نرفتم و در کنکور هنر شرکت کردم و از بین موسیقی و مجسمه سازی دانشگاه تهران، دومی را رفتم که آنهم خورد به ماجراهای آن دوره که حدود یکسال دانشگاه معلق ماند و دوباره راه را از سر گرفتم.از استادانم آقای ویکتور دارش و طاهر شیخ الحکما و مرحوم حمید رضایی و خانم رهنورد و... بوده اند.

قطعه ی "اندک اندک" استاد ذوالفنون، باب تازه ای بود در موسیقی سنتی ایران که عمومیت نیز پیدا کرو و هم ریتم و فرم حماسی داشت، هم عاشقانه و...

یکی از حجم هایم به نام "رویای کودکی" که حدود 16 متر ارتفاع دارد و 12 سال است به اتمام رسیده و به سفارش زیبا سازی اصفهان و با همکاری و همیاری و اجرای دوستم آقای سالاریان در شرف اکران شدن است.

قورچیان مدرس دانشگاه هنر الزهرا، و دانشگاه هنرمیراث فرهنگی نیز بوده است:

سال 1382 با همسرم که هنرمند نقاش است وهم دانشکده ای خودم در دانشگاه هنر نیز بوده (و من بعد از ازدواج متوجه این موضوع شدم!) ازدواج کردم و 2 پسر بنام "گرشا" و "کوشا" دارم. پسر بزرگم 6 سال است و سوارکاری می کند و سه تار کوچکی هم دارد.

این گفتگو در شماره 34 نشریه تخصصی دنیای اسب به چاپ رسیده است.

 

نظر

بیوگرافی حسین قورچیان صداگذار سینما و تلویزیون ایران

 

حسین قورچیان

حسین قورچیان صداگذاری سینما و تلویزیون ایران است. از مهم‌ترین آثار حسین قورچیان می‌توان به فعالیت در سریال سایه بان، سریال هیئت مدیره و سریال گمشدگان اشاره کرد.

حسین قورچیان کار حرفه‌ای خود را از سینما آغاز کرد و سال 1391 در فیلم نیایش در مسیر زمان به کارگردانی مهدی اسدی به عنوان صداگذاری فعالیت داشته است. گرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدیش مانند سریال سایه بان، بیشتر نبود اما تجربه خوبی برای حسین قورچیان محسوب می‌شود.

حسین قورچیان در سال 1396 دوره‌ی پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در تولید آثار مهمی حضور داشته است. او در این سال در 5 فیلم و سریال مهم سینما و تلویزیون حضور داشت و خود را به جامعه هنرمندان معرفی کرد. آثار مهم حسین قورچیان در این سال، فعالیت در سریال گمشدگان به کارگردانی رضا کریمی، فعالیت در سریال سایه بان به عنوان صداگذاری ، فعالیت در سریال هیئت مدیره به عنوان صداگذاری ، فعالیت در فیلم هایلایت به عنوان صداگذاری و فعالیت در فیلم موریانه به عنوان صداگذاری محسوب می‌شود.

شاید یکی از مهم‌ترین بخش‌های بیوگرافی حسین قورچیان فعالیت در سریال سایه بان بوده است. حسین قورچیان سال 1396 سریال سایه بان به عنوان صداگذاری فعالیت داشته است که توانست با مهارتش، جای خود را میان اهالی فضای تلویزیون مطرح کند. حسین قورچیان توانست با فعالیت در سریال سایه بان تجربه حرفه‌ای موفقی برای خود رقم بزند و همکاری در کنار بازیگران بزرگ و باتجربه‌ای نظیر مجتبی پیرزاده، هستی مهدوی‌فر، محمدرضا غفاری و محمد ولی زادگان توانست سطح کاری او را متحول کند.

حسین قورچیان علاوه‌بر سریال سایه بان، سال 1396 در سریال هیئت مدیره نیز فعالیت داشته است. حسین قورچیان این‌بار با سید مازیار میری یعنی کارگردان سریال هیئت مدیره و هنرمندانی چون زهرا داوودنژاد، رابعه مدنی،امیررضا دلاوری و ثریا قاسمی همکاری داشت.

با اینکه حسین قورچیان را بیشتر بعنوان صداگذاری می‌شناسیم، اما در حرفه‌های دیگر نیز فعال بوده است. حسین قورچیان علاوه‌بر صداگذاری به‌عنوان صدابردار نیز در سینما و تلویزیون فعالیت داشته است. مهم‌ترین آثار حسین قورچیان در حرفه‌ی صدابردار، فیلم خواب تلخ و فیلم رعد، یک داستان زنانه است.

یکی از ویژگی‌های حرفه‌ای بیوگرافی حسین قورچیان آن هست که در مدت زمان فعالیت خود، هم در تلویزیون و هم در سینما حضور داشته است. حسین قورچیان را باید بیشتر صداگذاری سینما بدانیم چرا که 66% آثار وی سینمایی و 34% آثارش تلویزیونی است. در واقع حسین قورچیان از مجموع 9 اثری که در کارنامه دارد، در 6 اثر در سینما با نام‌های فیلم هایلایت، فیلم موریانه، فیلم رفتن، فیلم گذر موقت، فیلم تمشک و فیلم نیایش در مسیر زمانفعالیت داشته و در 3 اثر در تلویزیون با نام‌های سریال گمشدگان، سریال سایه بان و سریال هیئت مدیره فعالیت داشته است.

 


نظر

دکتر " رضا شعبانی " پژوهشگر معاصر 

 

دکتر رضا شعبانی

 

مردی که عمرش را برای تاریخ ایران گذاشته و البته شیفته وار به آن عشق می ورزد، به 80 سالگی رسیده است.

«رضا شعبانی» اهل روستای صمغ آباد از توابع آبیک در استان قزوین است.

تحصیلات ابتدایی را در همان زادگاه خود و متوسطه را در دبیرستان های قریب و مروی به سر برد.

لیسانس را از دانشسرای عالی و در رشته تاریخ و جغرافیا اخذ کرد و بعد، از سال 1341، تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران را در دانشگاه اصفهان آغاز کرد.

سه سال بعد، در آزمون فوق لیسانس تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد. در سال 1346 و پس از دریافت دانشنامه این مقطع،

راهی دانشگاه سوربن فرانسه شد تا دکترایش را در تاریخ تخصصی دریافت کند.

او که در اوایل دهه 70، مدتی را رئیس مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان در اسلام آباد بود،

از سال 1379 نیز مدیریت گروه تاریخ تمدن در مرکز بین المللی گفت و گوی تمدن ها را برعهده گرفت.

شعبانی اما پس از بازگشت از اروپا، تدریس در گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی را از سال 1349 آغاز کرد

و در سال های اخیر نیز در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات درس داد که مجموع آن به 24 سال رسید.


شعبانی را یکی از پژوهشگران تاریخ عصر افشاریه می دانند و آثاری چون «تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه» در دو جلد، «گمنامان نامی ایران در عصر افشاریه»، «تاریخ ایران در عصر افشاریه» و

«تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه» نشان از تلاش و کوشش بی وقفه او برای روشن ساختن ابهامات و مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران در روزگار نادر و حوادث پس از او، دارد.

او همچنین در مجموعه «از ایران چه می دانم؟»، تک نگاری با عنوان «نادرشاه افشار» قلمی کرد. اما این استاد پیشکسوت تاریخ، افشارپژوهی اش را به عرصه تصحیح متن نیز برده است.

چنانکه در سال 1349 در بنیاد فرهنگ ایران، «تاریخ نادرشاهی» تالیف محمد شفیع تهرانی (وارد) را منتشر کرد؛اثری سودمند بویژه درباره حوادث مربوط به یورش نادر به هندوستان.

همچنین در سال 1356، در سلسله انتشارات دانشگاه ملی، «حدیث نادرشاهی، احوال نادرشاه» را که از مولفی گمنام است، عرضه کرد که دربردارنده

آگاهی های درخور توجهی درباره نادرشاه افشار و دوران پُرتلاطم پادشاهی اوست.

    

منبع :  روزنامه ایران، شماره 6790 به تاریخ 6/3/97، صفحه 24